خودکار سياه

ساخت وبلاگ
توی مغازه نشسته بودم که دو تا خانم با سر و وضع داغون و یه سگ اومدن داخل.به خانمه که سگ دستش بود گفتم اگه میشه بدیدش به دوستتون و نیاریدش داخل. یکم قیافش عوض شد و یه جوری که انگار بهش برخورده باشه گفت: چرا باید همچین کاری کنم؟؟ (چقد صدا و لحن حرف زدنش چندش آور بود)گفتم: خب ما برای سگها هیچ خدماتی نداریم ارائه بدیم و مغازه لباس فروشیمون برای آدمهاس، ضمن اینکه خاطره خوبی از سگ ندارم.گفت: (جمله حال به هم زن) چه ربطی داره؟؟؟ اولاً خاطرات تو به خودت مربوطه بعدشم اگه یکی با بچه ش بخواد بیاد تو بش میگی بذارش دم در بعد بیاد؟؟ اینم بچه منه و هرجا برم باهام هست.گفتم: واقعاً؟؟؟ من عذرخواهی میکنم بابت این سوء تفاهم!!!! فقط میشه لطف کنید دفعه بعدی که تشریف میارید بابای بچه هم باهاتون بیارید که باش آشنا شیم؟؟؟دیگه تقریبا عصبانی شد، گفت: منظورت چیه؟؟؟ تو چقد پر رو و بی ادبی!!!!!من که دیدم طرف حرصی و عصبانی شده طبق عادتِ مریضی که داریم بدترش کردم.گفتم: میخوام ببینم از جفتگیری کی با شما همجین فرزندی متولد شده؟؟؟!!!!!! یه اپیلاسیون میرفتی بچه ت انقد پشمالو در نیاد :)))))گفت: برو گمشو بابا گفتم: اولاً نگو بابا احساس مسئولیت پیدا میکنم :) دوماً ضمن پررو و بی ادب بودن، بی فرهنگ و اُمُل و عقب مونده هم هستم، سوماً برو از مغازه روبرو بپرس اون روز که مشتری با سگ اومد توی مغازه ش چه عذابی کشید تا ادرار سگ رو تمیز کنه .... تازه سگش از سگ شما خیلی مودب تر و بافرهنگ تر و تمیزتر بود. خاطره بدی که گفتم این بود.جا خورد گفت: سگه دیگه، ممکنه این اتفاقا بیفته.دیدم یک عقب نشینی کرده و فهمیده جریان چیه.گفتم: حالا چی میخواستی بخری؟؟؟گفت: کراپ کبریتیگفتم: سایزت نداریمگفت: مگه کش نمیان؟؟گفتم: کش میاد ولی نهایت تا 42 خودکار سياه...
ما را در سایت خودکار سياه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhodkarsiyah2 بازدید : 90 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1402 ساعت: 21:14

کیا امسال زیارت اربعین قسمتشون شده؟ برای ما هم دعا کنید خودکار سياه...
ما را در سایت خودکار سياه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhodkarsiyah2 بازدید : 83 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1402 ساعت: 21:14